اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۸

آنان که اساس کار بر خلق نهند

باید که جواب کس بتندی ندهند

خورشید که شمع عالم افروز بود

آن لحظه که گرمی کند از وی بجهند