اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵

سبز شکرین که نیشکر بندهٔ اوست

صد جان بفدای یک شکر خندهٔ اوست

در دور لبش آب حیات است نهان

پیداست که آب خضر شرمندهٔ اوست