اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۱

همای همت من آنچنان رمید از خلق

که گر بعرش در افتد مجال پروازش

ز آفتاب چنان بگذرد هم از دهشت

که ذره یی نفتد سایه بر زمین بازش