اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۹

تخم کرم فشان تو درین خاکدان که مرد

یکجو کرم به است ز صد خرمن زرش

گنج زرش چه سود کسی کو کریم نیست

قارون اگر بخیل بود خاک بر سرش