اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹۱

با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی

بیچاره من که چون رسم از دور بس کنی

دانم که هست با همه جورت نظر بمن

کز من چو بگذری نظری بازپس کنی

هرگز هوس بصحبت من نیستت ولی

کی مدعی گذارد اگر هم هوس کنی

زینسانکه شیوه تو همه ناز و سر کشی است

ایسرو ناز مشکل اگر میل کس کنی

اهلی بهوش باش که خواب غم آورد

گر گوش بر فسانه من یکنفس کنی