اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۳

مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم

از خود بگذشتیم و بمطلوب رسیدیم

انصاف همین است که ما صبر نداریم

هرچند که در صبر به ایوب رسیدیم

۳

از خون شهیدان تو خوش معرکه گرم است

ما نیز درین معرکه خوش خوب رسیدیم

مکتوبم اگر میبری ایباد روان باش

کاینک من و جان از پی مکتوب رسیدیم

اهلی نرسیدیم ز یوسف بوصالی

لیکن بغم و محنت یعقوب رسیدیم