نالهٔ من جان غمپرورد میداند که چیست
زخم دل سخت است صاحب درد میداند که چیست
مست ناز است آن بت سنگیندل فارغ ز عشق
کافرم گر آه گرم و سرد میداند که چیست
گرچه لیلی همچو مجنون چاشنی از عشق یافت
عاشقی لیلی چه داند مرد میداند که چیست
موجب وصل طبیب ماست روی زرد ما
خسته دل قدر روی زرد میداند که چیست
قدر اهلی را که میداند که گرد راه اوست
او که گرد انگیخت هم در گرد میداند که چیست