سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۱۲ - مثل

شتر بچه با مادر خویش گفت:

«پس از رفتن، آخر زمانی بخفت»

بگفت «ار به دست من استی مهار

ندیدی کسم بارکش در قطار»

۳

قضا کشتی آنجا که خواهد بَرَد

وگر ناخدا جامه بر تن درد

مکن سعدیا دیده بر دست کس

که بخشنده پروردگار است و بس

اگر حق پرستی ز درها بَسَت

که گر وی بِرانَد نخوانَد کسَت

گر او تاجدارت کند سر بر آر

وگر نه سرِ ناامیدی بخار