جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۱

گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دارد

چرا می پوشی از حق چشم، باطل دیدنی دارد

که با چشم سخن گویت تواند بود همدستان

سرت گردم زبان ناز هم فهمیدنی دارد

گره بیگانه است از جبههٔ گل شوخ من واشو

چه گفتم غیر یک قربان شوم رنجیدنی دارد