جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۸

شکرین لعل او مکیدهٔ ماست

کوچهٔ زلف او دویدهٔ ماست

یار ما آمد و صفا آورد

بادهٔ بی غش رسیدهٔ ماست

مزهٔ ما دل کباب بس است

اشک خونین می چکیدهٔ ماست

وحشت ما فزون زمجنون است

جیب عریان تنی دریدهٔ ماست