سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰

بی جذبه ی دوستان ز جا نتوان رفت

هر راه که نیست رهنما، نتوان رفت

فریاد مؤذن بشنو تا دانی

ناخوانده به خانه ی خدا نتوان رفت