سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۵

به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی

چو عندلیب نه ای، بگذر از نواسازی

بگو چو آینه در روی، هرچه می بینی

چو بوی مشک مکن در لباس غمازی

۳

فریب حسن بتی را مخور که خوبی او

به بال زلف نماید بلندپروازی

خوش آن حریف که همچون پیاله ی چینی

گهی شراب دهد، گه کند خوش آوازی

به خود چو موی میانت ز رشک می پیچم

چو شانه با سر زلفت کند زبان بازی

سلیم معتقد نظم خواجه حافظ باش

که نشأه بیش بود با شراب شیرازی