به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی
چو عندلیب نه ای، بگذر از نواسازی
بگو چو آینه در روی، هرچه می بینی
چو بوی مشک مکن در لباس غمازی
۳
فریب حسن بتی را مخور که خوبی او
به بال زلف نماید بلندپروازی
خوش آن حریف که همچون پیاله ی چینی
گهی شراب دهد، گه کند خوش آوازی
به خود چو موی میانت ز رشک می پیچم
چو شانه با سر زلفت کند زبان بازی
سلیم معتقد نظم خواجه حافظ باش
که نشأه بیش بود با شراب شیرازی