گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

آن روز مه این نور سعادت به جبین داشت

کز راه ادب پیش رخت رو به زمین داشت

ز آن پیش که در کار کمان عقل برد پی

ابروی کماندار تو بر گوشه کمین داشت

گر با غمت از نعمت فردوس کنم یاد

[...]

خیالی بخارایی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۷

 

در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت

دیوانه که اقبال رسا زیر نگین داشت

یک خنده گل دیر برآمد ز شکر خواب

آیینه چو گل سر به سر چین جبین داشت

نقش قدم ما دل پر آبله ما

[...]

اسیر شهرستانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۹

 

امشب که به دل حسرت دیدارکمین داشت

هر عضو چو شمعم نگهی بازپسین داشت

کس وحشتت از اسباب تعلق نپسندید

دامن نشکستن چقدر چین جبین داشت

از وهم مپرسید که اندیشهٔ هستی‌

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode