گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۵ - این قطعه را بر گور نظام الملک محمد نوشتند

 

ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم

صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم

آن جای که ابرار نشستند نشستیم

وان راه که احرار گزیدند گزیدیم

گوش خود و گوش همه آراسته کردیم

[...]

سنایی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم

بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم

شلوار عروسان زره زلف گشادیم

بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم

بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۲۳ - النوبة الثالثة

 

سر جمله بدانید که در عالم پاداش

آنها که درین راه بدادیم بدیدیم‌

ما را همه مقصود ببخشایش حق بود

المنّة للَّه که بمقصود رسیدیم.

میبدی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳۶- سورة یس - مکیة » ۲ - النوبة الثالثة

 

آنجای که ابرار نشینند نشستیم

صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم‌

ما را همه مقصودی بخشایش حق بود

المنّة للَّه که بمقصود رسیدیم‌

میبدی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷

 

دردا که درین بادیه بسیار دویدیم

در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم

بسیار درین بادیه شوریده برفتیم

بسیار درین واقعه مردانه چخیدیم

گه نعره‌زنان معتکف صومعه بودیم

[...]

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۰

 

خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم

آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم

والله که نشان‌های قَرویِ دهِ یارست

آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم

از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۰

 

از شهر تو رفتیم تو را سیر ندیدیم

از شاخ درخت تو چنین خام فتیدیم

در سایه سرو تو مها سیر نخفتیم

وز باغ تو از بیم نگهبان نچریدیم

بر تابه سودای تو گشتیم چو ماهی

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۱

 

خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم

که از سفهش بس سر انگشت گزیدیم

گر هیچ گریزی بگریز از هوس خویش

زیرا همه رنج از هوس بیهده دیدیم

والله که مفری به جز از فر رخش نیست

[...]

مولانا
 

مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات

 

آن جایکه احرار نشینند، نشستیم

وان کار که ابرار گزیدند، گزیدیم

دیدیم که در عهدۀ صدگونه وبالیم

خود را به یکی جان ز همه باز خریدیم

مارا همه مقصود به آمرزش حق بود

[...]

مولانا
 

سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - بازگردیدن پادشاه اسلام از سفر عراق

 

المنةلله که نمردیم و بدیدیم

دیدار عزیزان و به خدمت برسیدیم

در رفتن و بازآمدن رایت منصور

بس فاتحه خواندیم و به اخلاص دمیدیم

تا بار دگر دمدمهٔ کوس بشارت

[...]

سعدی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۴

 

در مسجد و در کعبه و بت خانه دویدیم

هرجا که رسیدیم بجز یار ندیدیم

عمری پس این پرده پندار بماندیم

چون روی تو دیدیم ز پندار رهیدیم

دیدار عزیز تو، که آن مقصد اقصاست

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۵

 

ما در طلب دوست فراوان بدویدیم

بسیار دویدیم ولیکن نرسیدیم

تا لمعه رخسار تو بر جان و دل افتاد

از دولت دیدار تو بر عرش پریدیم

ما روی تو دیدم درین دیر کهنسال

[...]

قاسم انوار
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴۴

 

بوئی ز گلستان تو ما چون بشنیدیم

از خود برمیدیم و بدانسوی دویدیم

از بال و پر خویش چو کردیم تبرا

با بال و پر عشق در آن راه پریدیم

عمری چو در آن بادیه سرگشته بگشتیم

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴۵

 

قفل در ما بستی و پندار تو دیدیم

با خویش مشو بسته که ما جمله کلیدیم

مفتاح ترا نیست در این باب فتوحی

کشاف ترا لایق این کشف ندیدیم

در هستی ما آتش عشقش چو درافتاد

[...]

حسین خوارزمی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۶

 

هر چند براه طلب دوست دویدیم

از کوشش بسیار بجائی نرسیدیم

بربوی وصال تو شدم محو درین راه

از خویش بماندیم وز هجران نرهیدیم

ماسود جهان در سر سودای تو کردیم

[...]

اسیری لاهیجی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹

 

ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند

از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم

رم دادن صید خود از آغاز غلط بود

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

نفروخته خود را ز غمت باز خریدیم

آن خط غلامی که ندادیم دریدیم

در دست نداریم به جز خار ملامت

زان دامن گل کز چمن وصل نچیدیم

این راه نه راهیست عنان بازکش ای دل

[...]

وحشی بافقی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۲۷

 

از ناله نی راز دل عشق شنیدیم

زین کوچه به سر منزل مقصود رسیدیم

راهی به سر آن مه شبگرد نبردیم

چندان که چو خورشید به هر کوچه دویدیم

دیدیم که بر چهره گل رنگ وفا نیست

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۲۸

 

چندان که چو خورشید به آفاق دویدیم

ما پیر به روشندلی صبح ندیدیم

یک بار نجست از دل ما ناوک آهی

از بار گنه همچو کمان گرچه خمیدیم

چون شمع درین انجمن از راستی خویش

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۷۰

 

ما همچو شرر تلخی غربت نکشیدیم

در نقطه آغاز به انجام رسیدیم

صائب تبریزی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode