گنجور

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵

 

در عهد نگاه تو که صیاد شکیب است

در حلقة زلف تو کمین‌گاه فریب است

در دیدة عشّاق تو طفلان نگه را

در مشق حیا گوشة چشم تو ادیب است

غم نیست ز بیماری آشفته دماغان

[...]

فیاض لاهیجی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱

 

عشق است که بر درد دل خسته طبیب است

شوق است که غارتگر صبر است و شکیب است

چشم است که از کفر برد رونق اسلام

زلف است که پیرایه زنار و صلیب است

سرمایه عشاق چو عجز است و نیاز است

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵

 

از جلوهٔ حسنت که بری از همه عیب است

آسوده‌دل آن است که در پردهٔ غیب است

هم از رخ تو صحن چمن لاله به دامان

هم از خط تو باد صبا نافه به جیب است

در مرحلهٔ شوق نه ننگ است و نه ناموس

[...]

فروغی بسطامی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۳ - غزالی مشهدی

 

چون ردّ و قبولِ همه در پردهٔ غیب است

زنهار کسی را نکنی عیب که عیب است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۳ - غزالی مشهدی

 

چون ردّ و قبولِ همه در پردهٔ غیب است

زنهار کسی را نکنی عیب که عیب است

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode