گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱

 

چون باد صبا سوی چمن تاختن آورد

گویی به غنیمت همه مشک ختن آورد

زان تاختنش یوسف دل گر نشد افگار

پس از چه سبب غرقه به خون پیرهن آورد

اشکال بدایع همه در پردهٔ رشکند

[...]

عطار
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲

 

باد سحر از کوی تو بویی به من آورد

جانهاش فدا باد! که جان را به تن آورد

دلهای ز خود رفته ما را که غمت داشت

آمد سحری بوی تو با خویشتن آورد

دلها شده‌ بودند به یک بارگی از جان

[...]

سلمان ساوجی
 
 
sunny dark_mode