گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹۵

 

بفریفتیم دوش و پرندوش به دستان

خوردم دغل گرم تو چون عشوه پرستان

دی عهد نکردی بروم بازبیایم

سوگند نخوردی که بجویم دل مستان

گفتی که به بستان بر من چاشت بیایید

[...]

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۴

 

ای باد صبا رَو ز سپاهان به قهستان

بگذر چو به قاین رسی از طرف گل¬ستان

یاران مرا در چمن باغ طلب کن

از جام صبوحی شده مستان و چه مستان

مستان که به یک جام دو عالم بفروشند

[...]

حکیم نزاری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - این ترکیب موحدانه در دارالسلطنه لاهور در فصل گل و بهار در اوان سرمستی ها در تعریف خرمی عالم مذیل به نام نامی صاحبی ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان در استدعای صحبت ایشان گفته شده

 

خیزید که گیریم می از ساقی مستان

گردیم به حال دل آشوب پرستان

جامی دو سه نوشیم و درآییم به بازار

سر می و میخانه بگوییم به دستان

بس نشئه بلندست اگر لب بگشاییم

[...]

نظیری نیشابوری
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۹ - بر سبیل تغزل و ترکیب‌بند گوید

 

گر خضر دهد آب بقایت به زمستان

مستان بستان جام می از ساقی مستان

بستان به شبستان قدح از دست نگارین

کز روی دلارا شکند رونق بستان

ترکی‌که به خوناب جگر دارد معجون

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۹ - بر سبیل تغزل و ترکیب‌بند گوید

 

گر خضر دهد آب بقایت به زمستان

مستان بستان جام می از ساقی مستان

بستان به شبستان قدح از دست نگارین

کز روی دلارا شکند رونق بستان

ترکی‌که به خوناب جگر دارد معجون

[...]

قاآنی
 

قاآنی » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱۳ - وله ایضاً

 

بردی به فسون دل زکف عشق‌پرستان

دستان تو ای بس که بگویند به دستان

قاآنی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در تهنیت عید مولود قاسم خلد و سقر حیدرحیه در علی علیه‌السلام

 

باری مه من گرچه بود فصل زمستان

از مقدم این ماه جهان گشته گلستان

حیفست رود بی‌زدن باده ز دست آن

ماهیست که در آن چو دل باده پرستان

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode