گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶

 

گرد ره تو کعبه و خمار نماند

یک دل ز می عشق تو هشیار نماند

ور یک سر موی از رخ تو روی نماید

بر روی زمین خرقه و زنار نماند

وآن را که دمی روی نمایی ز دو عالم

[...]

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۷

 

گر یک سر موی از رخ تو روی نماید

بر روی زمین خرقه و زنار نماند

آن را که دمی روی نمایی ز دو عالم

آن سوخته را جز غم تو کار نماند

گر برفکنی پرده از آن چهره زیبا

[...]

مولانا
 

هلالی جغتایی » مخمس بر غزل سعدی

 

ای گل، همه وقت این گل رخسار نماند

وقتی رسد آخر که به جز خار نماند

تاراج خزان آید و گلزار نماند

این تازگی حسن تو بسیار نماند

دایم گل رخسار تو بر بار نماند

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » مخمس بر غزل سعدی

 

ای گل، همه وقت این گل رخسار نماند

وقتی رسد آخر که به جز خار نماند

تاراج خزان آید و گلزار نماند

این تازگی حسن تو بسیار نماند

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » مخمس بر غزل سعدی

 

دایم گل رخسار تو بر بار نماند

من صبر کنم تا که خریدار نماند

روزی شود ای دوست که دیار نماند

از عشق من و حسن تو آثار نماند

چون گل برود جز الم خار نماند

هلالی جغتایی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳

 

دایم به تو این گرمی بازار نماند

این گرمی بازار تو بسیار نماند

از گرمی بازار مشو غره بیندیش

زان دم که خریدار به بازار نماند

بر باد دهد صرصر خط خرمن حسنت

[...]

رفیق اصفهانی
 
 
sunny dark_mode