گنجور

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۱ - داستان پادشاه زن دوست

 

بی رهبر و بی نشان و بی هیچ دلیل

ناگاه به خان عنکبوت آمد پیل

ظهیری سمرقندی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۵۵

 

خواهی که بود شاهدت ای مرد علیل

مانند سماعیل به نزدیک خلیل

گر شاهد را برای شهوت طلبی

سگ بر تو شرف دارد و شیطان تفضیل

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱۱۶

 

هرگه کآید زبحر ربّانی سیل

دیگر نکند این سگ نفسانی میل

حقّا که به لب رسید این روح عزیز

زین سگ که هزار خوک دارد در خیل

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۸

 

محراب چمن را زگل آمد قندیل

وز باد به یک هفته فرو مرد ذلیل

یعنی که درین مرحله ای بی حاصل

یک هفته بود گشت دگر هفته رحیل

اوحدالدین کرمانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۵

 

از عقل دلیل آید و از عشق خلیل

این آب حیات دان و آن آب سبیل

در چرخ نیابی تو نشان عاشق

در چرخ درآیی بنشانهای رحیل

مولانا
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۱

 

دی شاه بتان سوار اسبی چون پیل

می‌کرد به هر گوشه چو فرزین تحویل

خورشید پیاده در رکابش می‌رفت

می‌کرد رخ خاک به خدمت تقبیل

ابن یمین
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳

 

ای جان جهان، جان جهان، دلبر گیل

می دل همه روج داروتی دیمی میل

سیلاب سرشک قاسم از ابر غمت

اندی بشو، که برد گیلان را سیل

قاسم انوار
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۴۰

 

ای رای تو در علاج بیمار علیل

برآمدن مرگ قدوم تو دلیل

در کشور مات منت جان ستدن

برداشته ای ز گردن عزرائیل

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸

 

می‌کرد چو سکه حی صاحب تنزیل

نقدی که عیار بودش از اصل جلیل

سکه چو رسانید به تمییز قبول

فرق که و مه داد به شاه اسمعیل

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹

 

در تکیه‌گه واسع این بزم جلیل

اندر دم امتیاز با سعی جمیل

چون درک یکایک از شهان بیند دور

فوق همه باد درک شاه اسمعیل

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰

 

از ملک ملوک ما درین بیت جلیل

کاراسته صد بلا از آئین جمیل

هر گنج کز آبادی گیتی و دهور

گرد آمده بود وقف شاه اسمعیل

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱

 

این ساعی اگرچه باشد از حسن قلیل

بی‌دانائی و راه علم و تحصیل

در هر فنش دلا نه از اهل جهان

دانند به لاف مهر شاه اسمعیل

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲

 

آن راه که از حال سهیلی است جمیل

از میل درو به که نمایم تعجیل

کاشوب و نوای فرح نو در دل

افکنده طرب نامهٔ شاه اسمعیل

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳

 

المنة لله که از سعی جمیل

این منزل فیض‌بخش بی‌مثل و عدیل

شد ساخته همچو خانهٔ ابراهیم

از تمشیت غلام شاه اسمعیل

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۳ - ماده تاریخ

 

می‌شد چو رضیع رازق پاک جلیل

ملک و فلک و ملک به دارا تحویل

هر ملک و تجمل که اهم بود ز فلک

دهر آن همه افکند به شاه اسمعیل

محتشم کاشانی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

این هنرهای دقیق و قال و قیل

قوم فرعون اند، اجل چون آب نیل

شیخ بهایی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۲

 

آن کس که کند معرفت حق تحصیل

عرفان خدا نیفتدش در تعطیل

مخلوق بود حجت خالق، آری

نقش آمده بر وجود نقاش، دلیل

قدسی مشهدی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۴۷ - تاریخ مرگ ملابوذر فرزند مولانا خلیل الله قزوینی

 

آن «بوذر» عصر خود باوصاف جمیل

چون کرد از این کدورت آباد رحیل

تاریخ طلب شدم، خرد گفت که: «چید

هی هی چه گلی اجل ز گلزار خلیل »؟!

واعظ قزوینی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۲۹ - تاریخ فوت میرزا اسمعیل

 

زین غمکده از لطف خداوند جلیل

چون رفت بخلد میرزااسماعیل

گفت از پی تاریخ وفاتش مشتاق

مسکن بجنان شدش ز افعال جمیل

مشتاق اصفهانی
 

ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳ - شهر تهران

 

شهریست پر از همهمه و قالاقیل

بهتان و دروغ و غیبت و فحش سبیل

خستیم از این همهمه ای گوش امان

مُردیم ازین زندگی ای مرگ دخیل

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode