گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۳۸

 

در بارگه جلالت ای عذر پذیر

دریاب که من آمده‌ام زار و حقیر

از تو همه رحمتست و از من تقصیر

من هیچ نیم همه تویی دستم گیر

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۳۹

 

در بزم تو ای شوخ منم زار و اسیر

وز کشتن من هیچ نداری تقصیر

با غیر سخن گویی کز رشک بسوز

سویم نکنی نگه که از غصه بمیر

ابوسعید ابوالخیر
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱

 

ای گشته بیداد و بدی کردن چیر

هرگز نشود دلت ز بیدادی سیر

دیریست که من شنیدم از اهل دلی

کز بد نرهد که ببد هست دلیر

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲

 

نیمی ز تنم کمان شد و نیمی تیر

نیمی ز دلم جوان شد و نیمی پیر

بسیار عنا خوردم بر چشمه شیر

از چشمه شیر من برون آمد قیر

قطران تبریزی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۰

 

در زندان تا کرد مرا گردون پیر

آن موی چو شیر گشت و آن رخ چو زریر

از پای درآورد مرا چرخ اثیر

ای دولت طاهر علی دستم گیر

مسعود سعد سلمان
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷

 

گر عاشق دلسوخته بی تدبیر

پیغام دهد که از توام نیست گزیر

صفرا چه کنی رحم کن ای بدر منیر

پای تو گرفته است رهی دستش گیر

ابوالفرج رونی
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

خستی دل من به غمزه ای بدر منیر

چونانکه ملک سینهٔ من خست به تیر

در سینه و دل‌کنون دو پیکان دارم

از سینه و دل هر دو برون آمده‌گیر

امیر معزی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۳

 

ای رای تو آفتاب و ای کلک تو تیر

وی چون تو جوان نبوده در عالم پیر

دانی همه علمها مگر غیب خدای

داری همه چیزها مگر عیب و نظیر

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۴

 

هستم شب و روز و روز و شب در تدبیر

تا خصم ترا چون کشم ای بدر منیر

هان تا ز قصاص من نترسی که مرا

هم گردن تیغ هست و هم گردن تیر

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۵

 

منصوریه هرگزت درآمد به ضمیر

کاید به درت موکب میمون وزیر

هین کو لب غنچه گو بیا دست ببوس

کو دست چنار گو بیا دست بگیر

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۶

 

ای چرخ نفور از جفای تو نفیر

وی بخت جوان فغان از این عالم پیر

ای عمر گریزان ز توام نیست گزیر

وی دست اجل ز دست غم دستم گیر

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲

 

یک شهر همیکنند فریاد و نفیر

در مانده بدست زلف آن کافر اسیر

ای دل اگر از سنگ نئی پند پذیر

وی دیده اگر کور نئی عبرت گیر

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۳- سورة الرعد- مکیة » ۱ - النوبة الثالثة

 

گفتم که چو زیرم و بدست تو اسیر

بنواز مرا مزن تو ای بدر منیر

گفتا که ز زخم من تو آزار مگیر

در زخمه بود همه نوازیدن زیر

میبدی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۶۰- سورة الممتحنة- مدنیة » النوبة الثالثة

 

گفتم که: چو زیرم و بدست تو اسیر

بنواز مرا، مزن تو ای بدر منیر.

گفتا که: ز زخم من تو آزار مگیر

در زخمه بود همه نوازیدن زیر.

میبدی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۱۴- سورة الناس- مدنیة » النوبة الثالثة

 

گفتم که: چو زیرم و بدست تو اسیر

بنواز مرا، مزن تو ای بدر منیر

گفتا که: ز زخم من تو آزار مگیر

در زخمه بود همه نوازیدن زیر

میبدی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸

 

با حادثه دهر چه روباه و چه شیر

کس را چو بقا نیست چه بد دل چه دلیر

امروز چو دی برفت و برنامد دیر

فردا که بیاید برود همچو پریر

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰

 

افتادن دندان تو ای بدر منیر

داده ست دو گلبرگ تو را رنگ زریر

چندین چه کشی زبهر دندان تشویر

از یک صدف ای نگار یک در کم گیر

ادیب صابر
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۵۰

 

یا رب تو نگه دار دلم را از غیر

تا ماند جان من مدام اندر سیر

بینایی ده به حضرت خویش مرا

خواهی تو به کعبه دار و خواهی در دیر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۲۹ - العبودیة

 

چون از در او هیچ مرا نیست گزیر

ای دل درِ او گیرو در آن درگه میر

زنهار ازو بادگری روی مکن

ما را درِ او بس مَه امیر و مَه وزیر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۳۰ - العبودیة

 

او را به کف آور کم اینها همه گیر

کز جمله گزیر است وزو نیست گزیر

خود رابی او امیر عالم شده گیر

هم او گوید تو را که ای میر بمیر

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode