گنجور

رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲

 

ای طرفهٔ خوبان من، ای شهرهٔ ری

لب را به سپید رگ بکن پاک از می

...

...

رودکی
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۲۳

 

هستی که ظهور می‌کند در همه شی

خواهی که بری به حال او با همه پی

رو بر سر می حباب را بین که چسان

می وی بود اندر وی و وی در می وی

ابوسعید ابوالخیر
 

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸

 

از آمدن بهار و از رفتن دی

اوراق وجود ما همی گردد طی

می خور! مخور اندوه که فرمود حکیم

غمهای جهان چو زهر و تریاقش می

خیام
 

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸

 

هنگام صبوح ای صنم ِ فرخ‌پی

برساز ترانه‌ای و پیش‌آور می

کافکند به خاک صدهزاران جم و کی

این آمدن تیرمه و رفتن دی

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۱۶

 

هنگام صبوح ای صنمِ فرخْ‌پی

برساز ترانه‌ای و پیش آور می؛

کافکند به خاک صد هزاران جَم و کیْ

این آمدنِ تیرمه و رفتنِ دی.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۲۸

 

* از آمدنِ بهار و از رفتنِ دی،

اوراقِ وجودِ ما همی‌گردد طی؛

می خور، مخور اندوه، که گفته‌است حکیم:

غم‌های جهان چو زَهر و تِریاقش می.

خیام
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۴

 

هست از دم من همیشه چرخ اندر دی

وز شرم جمالت آفتاب اندر خوی

هر روز چو مه به منزلی داری پی

آخر چو ستاره شوخ چشمی تا کی

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۴

 

می خور که ظریفان جهان را دردی

برگرد بناگوش ز می بینی خوی

تا کی گویی توبه شکستم هی هی

صد توبه شکستم به که یک کوزهٔ می

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۱

 

ای شور چو آبکامه و تلخ چو می

چون نای میان تهی و پر بند چو نی

بی چربش، همچون جگر و سخت چو پی

بد عهد چو روزگار و مکروه چو قی

سنایی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

شد کاخ شهنشاه مکان عیسی

شد غرق عدوی شه چو خصم موسی

شد مملکت شاه سلیمان معنی

از خصم چو نامه گناه یحیی

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۵۴

 

چون ماده خران شلف موبدبگری

میرفت و پسر داشت خبر زان معنی

دست پدرش بریده و طاقت نه

تا باز کشیدی آن حلب را رز پی

سوزنی سمرقندی
 

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۱۲۵

 

چون دیده شوی مراو پس دیده شوی

بیننده تو باشی ای نکوروخود را

عین‌القضات همدانی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۶

 

مریخ به خنجر تو جوید فتوی

ناهید به ساغر تو پوید ماوی

زانست که می‌کند به عید اضحی

از بهر ترا آن حمل این ثور فدی

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

ما را ندهد سپهر یک جرعه می

کو را نبود زود خماری در پی

ای خون بد زمانه آخر تا چند

وی گردش روزگار آخر تا کی

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۶- سورة الانعام‏ » ۱۹ - النوبة الثالثة

 

یا حیاة الروح مالی

لیس لی علم بحالی

تلک روحی منک ملأی

و سوادی عنک خالی

خالی نه‌ای از من و نبینم رویت

[...]

میبدی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۵۹- سورة الحشر- مدنیة » ۲ - النوبة الثالثة

 

جانی دارم بعشق تو کرده رقم

خواهیش بشادی کش و خواهیش بغم‌

بعینیک ما یلقی الفؤاد و ما لقی

و للحبّ ما لم یبق منه و ما بقی‌

میبدی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۶۱- سورة الصف- مدنیة » النوبة الثالثة

 

یک روزه جمال خویش اگر بنمایی

پر نور شود زماه بر تا ماهی.

میبدی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب ابن الملک و اصحابه » بخش ۴

 

اندر برم و بریزم ای طرفه ری

در خانه ترا و در قدح پیش تو می‌

بیرون کشم و پاک کنم اندر پی

از پای تو موزه وز بناگوش تو خوی

نصرالله منشی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۲

 

ای جان جهانیان برای تو فدی

شکر ایزد را که یافتی زود شفی

نامد به طبیب هیچ حاجت ورنی

تعجیل برین بود نزول عیسی

سید حسن غزنوی
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۲

 

چون ما به وجود خود هویدا باشیم

چون ما به وجود خود هویدا باشیم

تو هیچ نهیی ولیک میپنداری

تو هیچ نهیی ولیک میپنداری

عطار
 
 
۱
۲
۳
۷
sunny dark_mode