گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۴۶

 

شمع آمد و گفت: زود بیرون رفتم

نادیده ز عمر سود بیرون رفتم

چون عالم را آتش و دودی دیدم

ره پُر آتش به دود بیرون رفتم

عطار
 
 
sunny dark_mode