گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۹۷

 

آنشب که مر از وصلت ای مه رنگست

بالای شبم کوته و پهنا تنگست

و آنشب که ترا با من مسکین جنگست

شب کور و خروس گنک و پروین لنگست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۹۸

 

دور از تو فضای دهر بر من تنگست

دارم دلکی که زیر صد من سنگست

عمریست که مدتش زمانرا عارست

جانیست که بردنش اجلرا ننگست

ابوسعید ابوالخیر
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴

 

زین روی که راه عشق راهی تنگ‌ست

نه بر خودمان صلح و نه بر کس جنگست

می‌باید می چه جای نام و ننگ‌ست

کاندر ره عشق کفر و دین همرنگست

سنایی
 

اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴

 

بر گوشهٔ چشم تو، که شوخ و شنگست

آن خال تو دانی به کدامین رنگست؟

موریست که بر کنار بادام نشست

پیداست که در لب تو شکر تنگست

اوحدی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۶۰

 

چون چنگ سر زلف توام در چنگست

هر لحظه دلم را بلبت آهنگست

شد پسته ی تنگ تو دلمرا روزی

یا رب که دل خسته چه روزی تنگست

خواجوی کرمانی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰

 

این نسخه که بر شیشه نادان سنگست

بر جلوه او ساحت دانش تنگست

خلدیست که صد رنگ بود هر برگش

وین طرفه که چون درنگری یک رنگست

فصیحی هروی
 
 
sunny dark_mode