×
قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸
تا کی ز فراق بر دلم بند بود
اندوه فراق بر دلم چند بود
آن دل که بدلبر آرزومند بود
در فرقت او چگونه خرسند بود
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۶
چون بند تو بنده را همی پند بود
دربند تو بنده تو خرسند بود
لیکن پایش چه در خور بند بود
ور نیز بود غایت آن چند بود
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱۰
آن دل که به دوری تو خرسند بود
بنگر که بر او بار بلا چند بود
نومیدی و کینه و بریدن سخت است
زآنجا که امید مهر و پیوند بود
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۹
فرزانه به قید شهر و کو بند بود
پیوسته اسیر زن و فرزند بود
مجنون داند به است صحرا از شهر
دیوانه به کار خود خردمند بود
خلیلالله خلیلی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷
دل در غم عشق تو برومند بود
در پرتو دیدار تو خرسند بود
بگذاشته ام در کف و گویم هر روز
در شهر شما بهای دل چند بود