گنجور

عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۲

 

میپنداری که در همه کون کسی است

کس نیست که دید تو غلط یا هوسی است

هر جوش که از ملایک و انسان خاست

در حضرت او،‌کم از خروش مگسی است

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۶۲

 

سرمایهٔ عمر ابن آدم نفسی است

پیرایهٔ ملک جمله عالم هوسی است

کاری بکن اکنون که تو را دسترسی است

در زیر زمین شاه جهاندار بسی است

اوحدالدین کرمانی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۳

 

آنرا که شرف ز صحبت همنفسی است

گر سرکشد از خدمت او هیچکسی است

در پهلوی گل گیا عزیزست چو گل

از صحبت گل چو دور شد خار و خسی است

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode