گنجور

عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۶

 

گر تن گویم عظیم سست افتادست

ور دل گویم نه تن درست افتادست

این چندینی مصیبتم هر روزی

ازواقعهٔ شب نخست افتادست

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۳

 

آن غنچۀ گل نگر چه چست افتادست

بر داشته آخر و نخست افتادست

دی روی چنان فراهم آورده دژم

و امروز چنین ز خنده ست افتادست

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
sunny dark_mode