گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۵

 

بلبل که تو از جان شده ای ناظر گل

گل می رود از باغ تو شو حاضر گل

در اوّل گل چو خوش بود حال جهان

هرچند که خوش نیست مرا آخر گل

جهان ملک خاتون
 

ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷

 

بلبل بنشست باز بر منبر گل

بگشاد ز هم ورق ورق دفتر گل

بر گل ز رخت آیت خوبی می خواند

جان می پرورد از رخ جان پرور گل

ابن حسام خوسفی
 
 
sunny dark_mode