گنجور

عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

شنگرف چکانیده ترا بر شکرست

مشکین زلفت شکسته گرد قمرست

حورات مگر مادر و غلمان پدرست

کاین صورت تو ز آدمی خوبترست

عنصری
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۸۰

 

در عالم اگر فلک اگر ماه و خورست

از بادهٔ مستی تو پیمانه خورست

فارغ زجهانی و جهان غیر تو نیست

بیرون زمکانی و مکان از تو پرست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۸۱

 

سوفسطایی که از خرد بی‌خبرست

گوید عالم خیالی اندر گذرست

آری عالم همه خیالیست ولی

پیوسته حقیقتی درو جلوه گرست

ابوسعید ابوالخیر
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱

 

ای شاه ز بزم تو جهان را خبرست

در بزم تو امشب آفتاب دگرست

وین آتش کاسمان ازو در خطرست

چون بنگرم از هیبت تو یک شررست

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۷

 

ای بازوی دولت آستینت ظفرست

در دست ز فتح روز کینت سپرست

چرخست زمین که بر زمینت گذرست

دلشاد نشین که همنشینت ظفرست

مسعود سعد سلمان
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱

 

فرمان تو بر جهان قضای دگرست

کلک تو گره‌گشای بند قدرست

هر نامه که در نظم امور بشرست

توقیع برو ابوالمعالی عمرست

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲

 

چون حسن تو رنج من به عالم سمرست

کارم چو سر زلف تو زیر و زبرست

دیدم ز غمت بسی جفاها لیکن

نادیدن تو ز هرچه دیدم بترست

انوری
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۲۷

 

عشق رخ تو که کیمیای خطرست

از یک جو او دو کون زیر و زبرست

چون سرپیچم از تو چو هر روز مرا

همچون رخ تو، عشق رخت، تازهترست

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۲

 

از حلقۀ گوش تو دلم را خبرست

کین تندی طبعت همه از بهر زرست

از گوش تو خود قیاس می باید کرد

کانجا که زرست پاره یی نرم ترست

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۳

 

در بند جهان کسی که او بیشترست

چون زلف تو آشفته و آسیمه سرست

چون چشم تو آن خوشست در عالم، کو

مستست چنان که از جهان بی خبرست

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۴

 

تا تنگ دلم جای تو خوش پسرست

الحق ز خوشی دلم چو تنگ شکرست

جانا چو شکر ز تنگت ارنا گزرست

دردست من آی کز دلم تنگ ترست

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۵

 

تا تنگ دلم جای چو تو خوش پسرست

الحق ز خوشی دلم چو تنگ شکرست

جانا چو شکر ز تنگت از ناگزرست

در دست من آی کز دلم تنگ ترست

کمال‌الدین اسماعیل
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

آن بت که سروردل و نور بصرست

معنیش یکی و در هزاران صورست

از وی چه نشان دهم که از غایت لطف

چون آب بهر جاش نشان دگرست

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

تن در غمش از هلال باریکترست

و آنماه شب چارده ز من بیخبرست

او خنده زنان چون گل و چون ابر مرا

با گریه بهم ناله و سوز جگرست

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۰

 

گردون که سوی سفله و دونش نظرست

منگر تو بدو که سخت بی پا و سرست

آخر فلکا چه دور داری که در او

هر جام تو ناگوار تر از دگرست

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۵۲

 

رخشنده رخ تو آفتابی دگرست

شیرین شکر تنگ تو تنگ شکرست

گویند قمر جبهه بود منزل او

این طرفه که جبهه ی تو عین قمرست

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۵۳

 

ماهی که رخش فتنه ی دور قمرست

لعل لب او طوطی و تنگ شکرست

آن خال سیه بر لب لعلش گوئی

زنگی بچه ئی خازن دُرج گهرست

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۸۹

 

امشب که وصال آن مه سیمبرست

گر قدر بدانی شب قدری دگرست

از خانه ی تیر گو برون شو بهرام

این لحظه که اجتماع شمس و قمرست

خواجوی کرمانی
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷

 

امشب من و چنگیی و معشوقهٔ چست

بودیم به عیش و عهد کردیم درست

ساقی ز بلور ناب بر روی زمین

میکشت عقیق و لؤلؤتر میرست

عبید زاکانی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

دینم (به) محمد و علی هست درست

در شوره زمین خارجی هیچ نرست

خواهی که ز حوض کوثرت آب دهند

رو مذهب «شاه » گیر و آن دین درست

نسیمی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode