گنجور

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱

 

دلبر ز وفا و مهر یکسر بگذشت

تا کار دلم ز دست دلبر بگذشت

چون دید کزو قدم بر آتش دارم

بگذاشت مرا و آبم از سر بگذشت

انوری
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۲۶

 

کار از لب خشک و دیده تر بگذشت

تیر ستمت ز جان و دل بر بگذشت

آبیم نمود بس تنک آتش عشق

چون پای بر آن نهادم از سر بگذشت

مهستی گنجوی
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۲۲

 

زانگه که دلم بر آن سمن بر بگذشت

هر دم بر من به درد دیگر بگذشت

با آنکه ز عشق هیچ آبم بنماند

بنگر که چگونه آبم از سر بگذشت

عطار
 
 
sunny dark_mode