ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۱۴
دنیا گذران، محنت دنیا گذران
نی بر پدران ماند و نی بر پسران
تا بتوانی عمر به طاعت گذران
بنگر که فلک چه میکند با دگران
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۴
ای پای برنجن من ای بند گران
هستم ز تو روزان و شبان جامه دران
گریان گریان در تو بزاری نگران
کاین محنت من نخواهد آمد به کران
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸
برخیز و مخور غم جهان گذران
بنشین و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت بتو خود نیامدی از دگران
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۲۴
برخیز و مخور غمِ جهانِ گُذران،
خوش باش و دمی به شادمانی گذران
در طَبْعِ جهان اگر وفایی بودی،
نوبت به تو خود نیامدی از دگران.
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۳
اکنون که ز دونی ای جهان گذران
استام ز زر همی زنی بهر خران
از ننگ تو ای مزین بیخبران
منصور سعید رست وای دگران
وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۳۶ - در شکوه
بر یاد تو ، بی تو ، این جهان گذران
بگذاشتم ، ای ماه و تو از بی خبران
دست از همه شستم و نشستم به کران
چون بی تو گذشت ، بگذرد بی دگران
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۰
ای دل مگذار عمر چون بیخبران
ایمن منشین ز روزگار گذران
تو طاق نهای با تو همان خواهد کرد
ایام که کرد و میکند با دگران
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۱
شخصی دارم زنده به جان دگران
عمری به هزار درد و محنت گذران
جان بر لب و دل بر اثر او نگران
دور از لب و دندان شما بیخبران
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » مقدمة الکتاب
با مایه خود بساز و چون بی هنران
سرمایه بعاریت مخواه از دگران
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۵
ای دیده اقبال به رویت نگران
عاجز شده از فر تو صاحب نظران
رنجور شدی ز پا و ننشست فلک
تا کرد فدای پات سرهای سران
عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۷۱
تا چند درین مقام بیدادگران
روزی به شبی شبی به روزی گذران
هین کاسهٔ می! که عمر در بیخبری
از کیسهٔ ما میرود ای بیخبران!
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۷۵
ای دل مشو اندر خط این خوش پسران
هر عشوه که زلفشان فروشد مخر آن
این حلقه ما راست، مزن دست درین
وان رشته مو رُست منه پای بر آن
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۹۹
چون تو به ادب شوی سوی حق نگران
خوش باشی و خوش شوند از تو دگران
ساکن باشی و چون جمادی به ولیک
می کن حرکت ولی نه چون جانوران
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۶
در فرقت تو چو بلبلم نوحه گران
چون دیدۀ نرگس از پی جان نگران
چون لاله ام از میان جان سوخته دل
چون غنچه ام از درون دل جامه دران
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۷
برخیز و مخور غم جهان گذران
بنشین و جهان بشادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت بتو خود نیامدی ازدگران
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۹۹
ای جمله جهان بروی خوبت نگران
جان مردان ز عشق تو جامه دران
با این همه نزدیک همه پرهنران
دیوانگی تو به ز عقل دگران
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۰۸
ای رفته ز یاران تو به یک گوشه کران
فریاد تو از خوی بد و بار گران
گر شیر نری چه میگریزی ز نران
ور لاشه خری و سوی لاشه خران
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵
یاران به سماع نای و نی جامهدران
ما، دیده به جایی متحیر نگران
عشق آن منست و لهو از آن دگران
من چشم برین کنم شما گوش بر آن
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۴
ای خاک رهت سرمه روشن بصران
سوی تو روان به دیده صاحبنظران
ناید از ما شکسته یا بسته پران
جز سوی تو پرواز به بال دگران
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۵
ای دیده حقیقت جهان گذران
سوی تو به دیده ره سپر دیده وران
من هم لنگان از عقب رهسپران
می آیم و آن نیز به پای دگران