گنجور

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱

 

ای ذات منزهت مبرا ز وجود

بر خاک در تو کرده ارواح سجود

چون قطرهٔ شبنم است بر برگ گلی

از راه عدم هر آن چه آید به وجود

باباافضل کاشانی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۵

 

ایخواجه علی توئی جهان همه جود

نامد بدلیری تو هرگز بوجود

کو رستم زابلی و کو حاتم طی

تا پیش دل و دست تو آرند سجود

ابن یمین
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸

 

آن ابر عطا که حاتمش کرده سجود

پیوسته چو بسته بر رخ مادر جود

ناچار ما چار شدیم از کرمش

راضی و ازو نیامد آن هم به وجود

محتشم کاشانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶

 

ای داده مرا بقدرت خویش وجود

ننموده دمی قطع ز من رشتهٔ جود

در هر نفس آن جود مضاعف طلبم

دارد طمعی چنین به موجد موجود

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode