×
عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۷
عقلی که جهان کمینه سرمایهٔ اوست
در وصفِ تو، عجز،برترین پایهٔ اوست
هر ذرّه که یک لحظه هوای تو گزید
حقّا که صد آفتاب در سایهٔ اوست
عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۱۲
عالم که فنای محض، سرمایهٔ اوست
چون شش روزهست، لطف تو، دایهٔ اوست
هر ذرّه که در سایهٔ لطف تو نشست
بر هشت بهشت، تا ابد، سایهٔ اوست
کلیم » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴
این تازه بنا که عرش همسایه اوست
رفعت حرفی ز رتبه پایه اوست
باغیست که هر ستون سبزش سرویست
کاسایش خاص و عام در سایه اوست