گنجور

عطار » مختارنامه » باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق » شمارهٔ ۱۶

 

خطّت دام است و خالت او را دانه است

با دانهٔ تو مرغِ دلم همخانه است

بیمارستانِ چشمِ‌بیمارِ ترا

در زلفِ چو زنجیرِ تو بس دیوانه است

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۳

 

بر باطل نیست گر دلم دیوانه است

زیرا که تو شمعی و دلم پروانه است

قصّه چکنم که هر که بودند همه

در تو نرسیدند و دگر افسانه است

عطار
 
 
sunny dark_mode