گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۰۸

 

من مستم و نامت به زبان می گویم

معذورم اگر من هذیان می گویم

دانم نرسم به گفت در وصل تو لیک

با عشق توَم خوش است از آن می گویم

اوحدالدین کرمانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶۶

 

با تو قصص درد و فغان میگویم

ور گوش ببندی پنهان میگویم

دانسته‌ام اینکه از غمم شاد شوی

چندین غم دل با تو از آن میگویم

مولانا
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۸

 

گه صف گلی بصد زبان میگویم

گاهی غم خود بصد فغان میگویم

در گفتن بسیار ز روی همه کس

شرمنده شدیم و همچنان میگویم

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode