گنجور

عبید زاکانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸

 

دل در پی عشق دلبرانست هنوز

وز عمر گذشته در گمانست هنوز

گفتیم که ما و او بهم پیر شویم

ما پیر شدیم و او جوانست هنوز

عبید زاکانی
 

ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵

 

گر پیر شدم دلم جوانست هنوز

سودا و خیال ما همانست هنوز

چون ابروی دوست گرچه پشتم خم شد

دل مایل آن سرو روانست هنوز

ابن حسام خوسفی
 
 
sunny dark_mode