×
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۹۸
دل را بدهم پند که عمدا نرود
پیش بت شنگ من از آنجا نرود
لب میگزد آن بت که کجا افتادی
او کیست که باشد که رود یا نرود
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳
در کوی توام پای تمنا نرود
من سعی بسی کنم ولی پا نرود
خواهم که ز کویت روم اما چه کنم
کاین بیهده گرد پا دگر جا نرود
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۳
نقش رخ او ز چشم بینا نرود
وین چشمه آب عکس اصلا نرود
آینه صورت جهان دیگریم
نقشی که درآید به دل ما نرود
جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱
سیل ار سوی شه شد دلت از جا نرود
کز سیل جسارت به شه ما نرود
دریاست چو طبع شاه پس دلشده نیل
سوی که رود گر که به دریا نرود