گنجور

عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۹

 

بر وصف تو دستِ عقل دانانرسد

و ادراکِ ضمیرِ جان بینا نرسد

عرشی که دو کون پرتوِ عَظْمَتِ اوست

موری چه عجب اگر بدانجا نرسد

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۲۴

 

در وصف تو عقل و دانش مانرسد

یک قطره به گرد هفت دریا نرسد

چون هژده هزار عالم آنجا که توئی

پَرِّ مگسی بود، کس آنجانرسد

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۶۱

 

هر قطره به کُنْهِ دُرِّ دریا نرسد

هر ذرّه به آفتاب والا نرسد

در راه تو جملهٔ قدمها برسید

تا هیچکسی در تو رسید یا نرسد

عطار
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

اندیشه به کنه حق تعالی نرسد

برگرد که پای فکرت اینجا نرسد

اندیشه ما خاروخس و حق دریاست

خاموش که خس به قعر دریا نرسد

مشتاق اصفهانی
 
 
sunny dark_mode