گنجور

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱

 

امشب همه شب ز هجر نالان بودم

با بخت سیه دست و گریبان بودم

قربان شومت دی به که همره بودی

کامشب همه شب به خویش گریان بودم

وحشی بافقی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

رنجورم و می به دهر درمان بودم

نیروی دل و روشنی جان بودم

گفتم به پدر که خو به می نوشی کن

تا باده به میراث فراوان بودم

غالب دهلوی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶۴ - واله داغستانی

 

گاهی به فلک مهر درخشان بودم

گاهی به هوا ذرّهٔ پویان بودم

گاهی دل و گاه تن، گهی جان بودم

زین پس همه آن شوم که هم آن بودم

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode