گنجور

عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۳۴

 

مسکین دل من تخم طلب کاشته بود

عمری عَلَمِ عِلْم برافراشته بود

از هرچه که پنداشته بود او همه عمر

فی الجمله چه گویم، همه پنداشته بود

عطار
 
 
sunny dark_mode