گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۷

 

ای گشته دلم در غم تو صد پاره

عیش و طرب از نزد رهی آواره

من خود که بوم؟ کشته‌ای اندر غم تو

شیران جهان چو روبهان بیچاره

خاقانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۶۳

 

عمری گشتم شیفته و آواره

نومید شدم زخویشتن یکباره

ای آنک به هیچ چاره محتاج نئی

دریاب کسی را که ندارد چاره

اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۶۳

 

در کار تو صاحب نظران نظاره

تو غرقه بدریای هوس یکباره

رو چارۀ روز واپسین ساخته دار

ران پیش که گویند که آن بیچاره

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰۵

 

ای با تو جهان ظریف و شادی باره

تو جامه شادیی و مالی پاره

تنها خورشید آن دهد عالم را

کان را ندهد مه و هزار استاره

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱۳

 

باز آمد یار با دلی چون خاره

وز خارهٔ او این دل من صد پاره

در مجلس من بودم و عشقش چون چنگ

اندر زد چنگ در من بیچاره

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۵

 

گفتم چکنم گفت که ای بیچاره

جمله چکنم بسازم آن یکباره

ور خود چکنم زیان شوی آواره

آنجا بروی که بوده‌ای همواره

مولانا
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ ششم هفت قماش

 

ای شاه بتان و رشک صد مهیاره

گر سوی فلک گهی کنی نظاره

در پیش تو بره حمل چرخ کشد

با هفت قماش سبعه سیاره

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode