گنجور

عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۱۶

 

دردا که به جز درد مرا کار نبود

وز مِهْ دِه و ده کسی خبردار نبود

عمری رفتم چو راه بردم به دهی

خود در همه ده نشان دیار نبود

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۴

 

چون هرچه بود اندک و بسیار نبود

در زیر دیار چرخ دیار نبود

هر چند جهان خوشست بگذار زیاد

انگار که هرچه بود انگار نبود

عطار
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۲

 

گفتم بدل ار چه وقت گفتار نبود

در پاش فکندی سرو او یار نبود

دل گفت که گر جان رود اندر سر او

غم نیست هر آنچه رفته انگار نبود

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۶

 

زان پیش که این گنبد دوار نبود

و اندر دو سرا ز خلق دیار نبود

بر نقد تو سکه بدو نیک زدند

خوشباش هر آنچه رفت انگار نبود

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۲۶

 

دیدیم که در کعبه بجز یار نبود

وین طرفه که از کعبه خود آثار نبود

آندم که ز دیر خیمه بر کعبه زدیم

در کعبه و دیر هیچ دیار نبود

خواجوی کرمانی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹

 

آن دم که ظهور یار و اغیار نبود

ز اسما و صفات و فعل آثار نبود

در خلوت غیب خو بخود داشت حضور

در دار بغیر یار دیار نبود

اسیری لاهیجی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۴۰

 

روزی که ز هر چه هست آثار نبود

وز خواب عدم زمانه بیدار نبود

نورم شرر نار و گلم خار نداشت

من بودم و یار بود و اغیار نبود

فضولی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۳۳

 

در صومعه و مدرسه دیار نبود

در هر دو جهان واقف اسرار نبود

بودند همه لنگر آن عالم لیک

از عالم دل کسی خبردار نبود

رضی‌الدین آرتیمانی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

با من نفسی بی تو دلم یار نبود

وز مستی غم رگیم هشیار نبود

زان شب که تو رفتی اینچنین شد روزم

ورنه شب و روز من چنین تار نبود

میرداماد
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۷

 

کی بود که دل بستهٔ زنار نبود؟

جان در شکن طره، گرفتار نبود؟

سر در قدم پیر مغان می سودم

آن روزکه در بتکده، دیار نبود

حزین لاهیجی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

مفتی زمی مفت در انکار نبود

کی بود که اندر پی این کار نبود

گر هر چه حرام گشته مستی میداشت

در مدرسه یک آدم هشیار نبود

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷

 

ای آنکه بجز تو هرگزم یا نبود

در شدت و محنتم نگهدار نبود

در مهلکه‌ها که بسته بد راه نجات

افتادم و جز توأم مدد کار نبود

صفی علیشاه
 

خلیل‌الله خلیلی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰

 

در گلشن زندگی به جز خار نبود

جز درد و غم و محنت و آزار نبود

امید نکرد گل که یاس آمد بار

سرتاسر زندگی جز این کار نبود

خلیل‌الله خلیلی
 
 
sunny dark_mode