گنجور

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

با هجر من ضعیف را تاب نماند

آرام نماند با من و خواب نماند

در مرحله ها مسجد و محراب نماند

کز من بگذر ز اشک غرقاب نماند

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

مسکین تن بی خواب مرا تاب نماند

خواب از بر من به تیر پرتاب نماند

چون گرد من از سرشگ پایاب نماند

نشگفت گرم به آب در خواب نماند

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

ای جوی فراق در تو پایاب نماند

با موج تو کشتی مرا تاب نماند

ای کعبه وصل بی توام خواب نماند

خرسندیم از تو جز به محراب نماند

ابوالفرج رونی
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۴۷

 

چون با غم تو دل مرا تاب نماند

در دیدهٔ خون فشان من خواب نماند

ای ساقی دُردِ دَرد برجانم ریز

تا خون گریم که در جگر آب نماند

عطار
 
 
sunny dark_mode