گنجور

عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۳۴

 

مستم ز می عشق و خراب افتاده

برخاسته دل بیخور و خواب افتاده

در دریایی که آنست در سینهٔ ما

جان رفته و تن بر سر آب افتاده

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴۳

 

مستم ز می عشق خراب افتاده

برخواسته دل از خور و خواب افتاده

در دریائی که پا و سر پیدا نیست

جان رفته و تن بر سر آب افتاده

مولانا
 
 
sunny dark_mode