گنجور

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

ایدل عدم تملیک در سلک وجود آمد

اسقاط و اضافت را توحید و درود آمد

از آتش روی او کو سوخت دو عالم را

در مجمر دل جانها سوزنده چو عود آمد

چون نیست جز او غیری در حاضر و در غائب

[...]

کوهی
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۶۲ - بر خیز که آدم را هنگام نمود آمد

 

بر خیز که آدم را هنگام نمود آمد

این مشت غباری را انجم به سجود آمد

آن راز که پوشیده در سینهٔ هستی بود

از شوخی آب و گل در گفت و شنود آمد

اقبال لاهوری
 
 
sunny dark_mode