نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
در عالم عالم آفریدن
به زین نتوان رقم کشیدن
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را
مانده نشدی ز غم کشیدن؟
وز طعنهٔ دشمنان شنیدن؟
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - جنگ کردن نوفل با قبیلهٔ لیلی
شیران سیاه در دریدن
دیوان سپید در دویدن
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۶ - سخن گفتن مجنون با زاغ
آسود زمانی از دویدن
وز گفتن و هیچ ناشنیدن
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - بردن پیرزن مجنون را در خرگاه لیلی
شمع از سر دردسر کشیدن
به گردد وقت سر بریدن
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دادن پدر لیلی را به ابنسلام
لیکن به طریق سر کشیدن
می نتوانست از او بریدن
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع
وآنرا که بخواندی او به دیدن
کس زهره نداشتی دریدن
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون
زین غم چو نمیتوان بریدن
تن در دادم به غم کشیدن
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰
کاری است قوی ز خود بریدن
خود را به فنای محض دیدن
مانند قلم زبان بریده
بر لوح فنا به سر دویدن
صد تنگ شکر چشیده هر دم
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۹
عشق است بر آسمان پریدن
صد پرده به هر نفس دریدن
اول نفس از نفس گسستن
اول قدم از قدم بریدن
نادیده گرفتن این جهان را
[...]
حکیم نزاری » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - گرم رو باش
تا کی بت وهم پروریدن
در هاویه هوا دویدن
از بهر نخ و نسیج و کم خا
بر خویش چو کرم غز تنیدن
کم خا چه کنند ژاژ کم خا
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - غمازی کردن غمازان پیش لیلی که مجنون عهد دیگر کرده است و دختر عم را به عقد نکاح درآورده است
از یار تواندم بریدن
سر بر در دیگری کشیدن
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - رفتن مجنون به خانه بیوه زنی که در همسایگی لیلی می بود و منع کردن پدر لیلی آن بیوه زن را از آنکه مجنون را در خانه خود گذارد
باشد ورق ادب دریدن
خط بر ورق نسب کشیدن
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی
خواهیم تو را زبان بریدن
وز کالبد تو جان کشیدن
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی
مجنون نه به یار خود رسیدن
نی در همه عمر امید دیدن
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - باز خریدن مجنون غزالی را از صیاد و آزاد کردن وی بر یاد لیلی کردن وی بر یاد لیلی
آهو به شکنجه دویدن
صیاد و شتاب سر بریدن
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - ملاقات کردن مجنون با شبان لیلی و خبر یافتن که مردان قبیله لیلی به غارت بیرون رفته اند و پیش لیلی رفتن وی
برخاست به روی دوست دیدن
بنشست به گفتن و شنیدن
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - دیدن جوانی از ثقیف لیلی را در راه کعبه و عاشق شدن بر وی و نکاح کردن وی
ور نی نتوان به زر کشیدن
یک ذره قبول دل خریدن