گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴۲

 

در آینه چون نگاه کردم

یک موی سفید خود بدیدم

زاندیشهٔ ضعف و وهم پیری

در آینه نیز ننگریدم

امروز به شانه‌ای از آن موی

[...]

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۱ - پیری

 

در آینه تا نگاه کردم

یک موی سفید خویش دیدم

زاندیشه ضعف و بیم پیری

در آینه نیز ننگریدم

امروز بشانه در ازان موی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳ - برهان قاطع در حدوث آفرینش

 

بر هرچه از آن برون کشیدم

آرام‌گهی درون ندیدم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴ - سبب نظم کتاب

 

چون دل دهی جگر شنیدم

دل دوختم و جگر دریدم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش

 

چون در پدران رفته دیدم

عرقِ پدری ز دل بریدم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۳ - عتاب کردن مجنون با نوفل

 

اکنون که به جای خود رسیدم

نز تیغ برنده خو بریدم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - بردن پیرزن مجنون را در خرگاه لیلی

 

از درویشی بدان رسیدم

کاین بند و رسن در او کشیدم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون

 

چون من ز وی این سخن شنیدم

خاموش بُدن روا ندیدم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون

 

مرگ پدر تو چون شنیدم

بر مردهٔ تن کفن دریدم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی

 

تا خال درم‌وش تو دیدم

خلخال ترا درم خریدم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون

 

غربت ز برای تو گزیدم

کابیات غریب تو شنیدم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی

 

خون کن کفنم که من شهید‌م

تا باشد رنگ روز عیدم

نظامی
 

سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۱۵

 

دشنام تو سر به سر شنیدم

امکان مقاومت ندیدم

سعدی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - جواب نوشتن مجنون نامه لیلی را

 

هر نقش امل ز وی که دیدم

از سینه نوای غم کشیدم

جامی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در هجو کیدی (یاری) شاعر نما

 

دوشینه به گه کشی رسیدم

بر خاک رهش فتاده دیدم

وحشی بافقی
 

وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۵۱ - صفت مسگر

 

تا پای زکوی او کشیدم

گردید سیه رخ سفیدم

وحیدالزمان قزوینی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳

 

جان داد بتازه این نویدم

زاد از شب غم، صباح عیدم

آذر بیگدلی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode