گنجور

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷

 

از صحبت خلق دل گسستم

اندیشه ندیم دل بسستم

در آب نمیدی آن ردا را

کش طمع طراز بود شستم

چون سایه جهان پس من آمد

[...]

ناصرخسرو
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

چون گَرد شود وجود پستم

هرجا که روم تو را پرستم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

هرجا که نشاندیم نشستم

وآنجا که بریم زیر دستم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۸ - در شکایت حسودان و منکران

 

دری به خوشاب کس نشستم

شوریدن کار کس نجستم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش

 

ساقی به کجا که می‌ پرستم

تا ساغر می دهد به دستم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش

 

این نیز چو بگذرد ز دستم

عاجزتر از این شوم که هستم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - در صفت عشق مجنون

 

از چشم رسیدگی که هستم

شد چون تو رسیده‌ای ز دستم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی

 

گر مستم خواند یار، مستم

ور شیفته گفت نیز هستم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی

 

بر وصل تو گرچه نیست دستم

غم نیست چو بر امید هستم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه

 

گرچه ز شراب عشق مستم

عاشق‌تر ازین کنم که هستم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دادن پدر لیلی را به ابن‌سلام

 

کامروز چه حیله نقش بستم

تا زآفت آن رمیده رستم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - وداع کردن پدر مجنون را

 

بدرود که رخت راه بستم

در کشتی رفتگان نشستم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون

 

گفتا چه گمان بری که مستم؟

یا شیفته‌ای هوا پرستم؟

نظامی
 

عراقی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۴ (در میکده می‌کشم سبویی - باشد که بیابم از تو بویی)

 

دست از دلِ بی‌قرار شستم

و اندر سر زلف یار بستم

بی‌دل شدم و ز جان به یک‌بار

چون طُرّهٔ یار برشکستم

گویند چگونه‌ای؟ چه گویم؟

[...]

عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۷

 

یا رب توبه چرا شکستم

وز لقمه دهان چرا نبستم

گر وسوسه کرد گرد پیچم

در پیچش او چرا نشستم

آخر دیدم به عقل موضع

[...]

مولانا
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲

 

من عاشق و رند و می پرستم

سر مست صبوحی الستم

ای غره بهوشیاری خویش

بگذار نصیحتم که مستم

از بند جهان بگشتم آزاد

[...]

ابن یمین
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۲

 

می خوردم و از خمار رستم

مخمور نیم که مست مستم

در کوی فنا فتاده بودم

ساقی باقی گرفت دستم

رندانه حریف می فروشم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode