×
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۷
فرخار بزرگ و نیک جاییست
کان موضع آن بت نواییست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۵ - شمشیر کشیدن نوفل، از جهت جفت مجنون، و در سواد لیلی کوکبه آراستن، و در قتال مردان کوشیدن
کاری که ز نسبتش جداییست
کوشیدن آن نه نیک راییست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۹ - خبر یافتن مجنون دردمند، از بیماری لیلی، و از حلقهٔ سگان بیابان زنجیر گسستن، و به حلقه زدن در لیلی آمدن، و از پیش جنازهٔ لیلی را در حلقهٔ رحیل دیدن، و نثار شاهانه از دیده ریختن، و به موافقت محفه عروس، سوی شبستان لحد، بر عزم خلوت صحیحه روان شدن
کاین کار نه شهوت هواییست
سری ز خزینهٔ خداییست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۷ - در ذکر بعضی رفتگان از دایره مال و سال و دعای بعضی مرکزنشینان نقطه حال
هر جا زیشان نشان پاییست
تا پایه قرب رهنماییست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۱ - افسانه شب گذرانیدن مجنون و لیلی از جمال هم دور و از وصال یکدیگر مهجور
گفتی شب غم عجب بلاییست
شب نی که سیاه اژدهاییست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - باز خریدن مجنون غزالی را از صیاد و آزاد کردن وی بر یاد لیلی کردن وی بر یاد لیلی
آن ظن نبری که این بهاییست
از بهر خلاص او فداییست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - میهمان شدن مجنون شخصی را و هم آواز شدن با مرغی که از جفت خود جدا افتاده بود و ناله و فریاد می کرد
آن را که به عشقش آشناییست
این غم بتر از غم جداییست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۷ - پوست پوشیدن مجنون و به میان گوسفندان لیلی درآمدن و به حوالی خیمه گاه وی رفتن
هر چند به صورت آن عصاییست
در دیده خصم اژدهاییست
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴
ما را که نوای بی نوائیست
مستی ز شراب کبریائیست
تا حشر بخویشتن نیائیم
هشیار و یا زحق جدائیست
ساقی قدحی بده که مستی
[...]
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۴۴ - صفت باسمه چی
از بسمه چی ای دلم هواییست
چون باسمه رنگ من طلائیست
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۱ - مثنوی تذکرهٔ العاشقین
هستی، غم و درد جان گزایی ست
این عمر، دراز اژدهایی ست