×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۸
ای روی تو شمع پاکبازان
زلف تو کمند سرفرازان
عشاق به روی همچو ماهت
چون صبح بر آفتاب نازان
از شوق رخت چراغ گردون
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۸ - آغاز سلسله جنبانی داستان عشق لیلی و مجنون که آن سر دفتر پردگیان حجله جمال و عفت بود و این سر حلقه زنجیریان عشق و محبت
تاریخ نویس عشقبازان
شیرین رقم سخن طرازان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی
من کی و سرود عیش سازان
من کی و فسون عشوه بازان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - رسیدن کثیر به روضه پر غزالان و خبر آوردن پیش مجنون و جواب آن شنیدن
کش باد به لعب خویش نازان
می گرداند چو کاسه بازان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۷ - پوست پوشیدن مجنون و به میان گوسفندان لیلی درآمدن و به حوالی خیمه گاه وی رفتن
کای مردم چشم چشم بازان
وی قبله ناز پرنیازان
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۶ - در مدح جدّش شیخ زاهد گیلانی سروده است
فرزین کنِ نقش بی نیازان
شش ضربه دِه تمام بازان
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۸ - اندرز به شاه صفوی
پیش از تو، گروه سرفرازان
بودند به تاج و تخت نازان