گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸۳ - مطایبه

 

آزرده رفت مانا تاج‌الزمان ز ما

زیرا که وقت رفتن رفتم نگفت نیز

اسراف از او طمع نتوان داشت شرط نیست

لفظش درست و مرد حکیمست و در عزیز

انوری
 

فلکی شروانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - ترکیب بند

 

چون خشم او شود گه کین و ستیز تیز

گردون کند نفیر که ای رستخیز خیز

فلکی شروانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - فی نعت سیدالمرسلین و خاتم‌النبیین محمدالمصطفی (ص)

 

از بیم آب روی تو در صف رستخیز

آتش نموده پشت و گرفته ره گریز

کمال‌الدین اسماعیل
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵

 

پیوند روح می‌کند این باد مشک بیز

هنگام نوبت سحرست ای ندیم خیز

شاهد بخوان و شمع بیفروز و می بنه

عنبر بسای و عود بسوزان و گل بریز

ور دوست دست می‌دهدت هیچ گو مباش

[...]

سعدی
 

سعدی » مقدمهٔ علی بن احمد بن ابی بکر بیستون (گردآورندهٔ دیوان شیخ سعدی، ۷۳۴ هجری قمری)

 

من در وفای عهد چنان کند نیستم

کز دامن تو دست بدارم به تیغ تیز

سعدی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۷

 

دیگر چه فتنه می کند این باد مشک بیز

گر عاقلی دلا به سوی بوستان گریز

از باد صبحدم به چمن بین شکوفه ها

بنشین به زیر آن و شکوفه به سر بریز

ای نور هر دو دیده بینا ز روی لطف

[...]

جهان ملک خاتون
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۷

 

ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز

انجام دور حسن تو آغاز رستخیز

جولانی تو راست که جولان ز لعب تو

صد رستخیز خاسته از هر نشست و خیز

هر روز می‌کند ز ره دعوی آفتاب

[...]

محتشم کاشانی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

مزن شاخ اگر میوه تلخ است نیز

خود افتد چون پیش آیدش برگ ریز

شیخ بهایی
 

حزین لاهیجی » ترکیب بند در مرثیهٔ حضرت سید الشهدا (ع)

 

خون از زبان خامه حزین، این قدر مریز

دستی به دل گذار، درتن شور رستخیز

خامش نشین دلاکه به جایی نمی رسد

با روزگار خصمی و با آسمان ستیز

آسودگی محال بود در بسیط خاک

[...]

حزین لاهیجی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۵

 

تا چند نافه ریزی از آنزلف مشک بیز

بیمار شد دو چشم تو از بوی مشک خیز

از زلف و خال و عود سپندی برخ بسوز

در جام و کام نقل میم زآن لبان بریز

عشق تو آمد و دو جهانش بلا زپی

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۷

 

بر گل فشاند غالیه از زلف مشک بیز

ناسور شد جراحتت ایدل زجای خیز

ایشمع از شعاع جمالت جهان بسوخت

اشکی سحر بماتم پروانه ات بریز

ایدل بخواند آیت فارالتنور چشم

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

 

هندوی چشم و خال و خط و زلف مشک‌بیز

دستی بهم نداده که ممکن شود گریز

هوشم سر تو دارد از آن دارمش به سر

چشمم رخ تو بیند از آن دارمش عزیز

رشک آیدم حدیث تو گفتن به زاهدان

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

شد روی یار جلوه‌گر از زلف مشک‌بیز

صبح امید میدهد ای بخت خفته خیز

زین‌سان که میزند ره خلق این بت عراق

امسال متفق نشود خلق را حجیز

تا خود چه‌ها کند ز خطا چشم مست او

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲ - در مراثی مولی الکونین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام فرماید

 

اندر جهان عیان شده غوغای رستخیز

ایقامت تو شور قیامت بپای خیز

زینب برت بضایت مزجاه جان بکف

آورده با ترانۀ یا ایها العزیز

هر کس بمقصدی ره صحرا گرفته پیش

[...]

نیر تبریزی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

جان است اگر گرامی و عمر است اگر عزیز،

بادا نثار روی خوش و سیرت تو نیز

صبح است و باغ پرگل و بلبل ترانه سنج

تا بوستان بهشت کنی ای نگار خیز

بستان نه بلکه ساحت کیهان معطر است

[...]

افسر کرمانی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲۰ - در دریای سرمدی

 

خاموش «ترکیا» که از این نظم گریه خیز

اهل عزا شدند به سر، جمله خاک بیز

جن و بشر شدند ز مژگان، سرشک ریز

شد در جهان ز گریه بپا شور رستخیز

ترکی شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

مطبوع اگر که مال بود جان اگر عزیز

این هر دو را به پای یکی مرد فرد ریز

در صد هزار مصر عزیزی، از آن تو راست

یوسف به دل غلام و زلیخا به جان کنیز

دنیا عجوزه ایست نیرزد نگاه را

[...]

حاجب شیرازی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - مخمس در مدح خواجه قنبر کننده در خیبر علی علیه‌السلام

 

چون با زمانه‌ام نبود قدرت ستیز

بایست جستنم سوی مستی ره گریز

فصلی چنین بویژه که ابر است ژاله ریز

وز ابر ژاله ریز گل اندوز و لاله خیز

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode